این مقاله به مشکل تعریف اولویت حمایت از سرمایه گذاری برای نوآوری و تغییرات تکنولوژیک در میان چندین نهاد رقیب در بخش صنعتی اقتصاد ملی می پردازد. این تاکید می کند که تغییرات فن آوری باید با در نظر گرفتن آمادگی سازمانی شرکت ها برای استفاده موثر از فناوری های جدید اجرا شود. موضع نویسنده بیان شده است ، با بیان اینکه معیارهای آمادگی سازمانی برای نوآوری و تغییرات تکنولوژیکی اثربخشی فرآیندهای مدیریت نوآوری و مدیریت کیفیت است، که به طور جمعی توانایی شرکت را برای ایجاد ارزش های مصرف کننده جدید و حفظ پارامترهای تعیین شده ارزش مصرف کننده، که بر اساس آن در بازار قرار می گیرد، تضمین می کند.
با توجه به اینکه این معیارها چند جزئی هستند و نمی توان به وضوح کمیت آن را تعیین کرد، رویکردهای روش شناختی منطق فازی برای ارزیابی کلیت حالت های آنها استفاده شد و پارامترهای پراکندگی شاخص های فردی تعیین شد.
تایید توسعه نویسنده برای تعدادی از شرکت های ماشین سازی منطقهA که رقبای مستقیم در بازار محلی هستند، انجام شد. محاسبات قانونی بودن این رویکرد و کاربرد عملی آن، از جمله برای شرکت های ماشین سازی صنعت مهندسی برق را تایید کرد.
افزایش تضادها(افزایش درگیری ها) در فضای اقتصاد جهانی در سالهای اخیر تا حد زیادی با موسوم به «انتقال سبز» مرتبط است که به طور قابل توجهی تعادل نسبی را بین شرکتکنندگان در مبادله کالاها و منابع در اکثر بازارهای مصرفی مختل کرده است.
فصل سوم:روش تحقیق
روش شناسی این تحقیق شامل مفاهیم و روش های نظری متعددی است که با هدف پرداختن به جنبه های مختلف تکلیف تعیین شده انجام می شود. به طور مشخص:
* برای تعیین تابع هدف تغییرات فناورانه و شناسایی کارکردهای ساختاری سیستم مدیریت که در فرآیندهای اجرای تغییرات تکنولوژیکی در یک شرکت نقش اساسی دارند، از مفهوم مدیریت مبتنی بر ارزش و روشهای تحلیل ساختاری-عملکردی و عفونی استفاده میکنیم. .
*برای نسبت دادن محتوای خاص به عبارت «آمادگی سازمانی برای اجرای تغییرات فناورانه» (که مستلزم تمایز بین مفاد تعاریف «آمادگی سازمانی» و «آمادگی سازمانی برای اجرای وظایف مدیریت» بود)، از چکیده استفاده کردیم. روش منطقی در قلمرو تئوری سازمان و مفاهیم مدیریت تغییر.
* برای ارزیابی سطح آمادگی سازمانی یک شرکت برای تغییرات تکنولوژیکی و تعیین اهمیت عوامل سازمانی خاص که میتوانند بر روند و نتایج تغییرات تکنولوژیک در شرکتهای صنعتی تأثیر بگذارند، بر روششناسی منطق فازی تکیه کردیم. این رویکرد به این دلیل انتخاب شده است که پرداختن به وظایف مدیریتی را در شرایط تعاریف نامشخص امکانپذیر میسازد. با توجه به ماهیت ناهمگون شاخصهای تشکیلدهنده آمادگی سازمانی و وجود شاخصهایی که بهطور کمی قابل اندازهگیری نیستند، ما از روشهای ارزیابی تخصصی و تعمیم برای ارزیابی زبانی اهمیت آنها استفاده کردیم.
فصل چهارم: نتایج و بحث
هدف استراتژیک تغییرات فناوری در بخش صنعتی اقتصاد، افزایش رقابت پذیری بنگاه ها است. اجرای این تغییرات باید شرایط بهتری را برای رشد کمی و توسعه کسب و کار ایجاد کند. با تقویت مزیت های رقابتی موجود می توان به هدف اول دست یافت. هدف دوم مستلزم شکل گیری مزیت های جدید است. با توجه به ماهیت تغییرات تکنولوژیکی، بدیهی است که در هر دو مورد، مزیت های رقابتی باید در مولفه تکنولوژیکی فرآیندهای تجاری شرکت افزایش یابد. بنابراین، می توان استدلال کرد که هدف اولیه از تغییرات تکنولوژیک در یک شرکت صنعتی در یک محیط رقابتی، افزایش توانایی تکنولوژیکی آن برای ایجاد محصولاتی با ارزش مصرف کننده بالاتر از رقبا است.
بر اساس این ادعا و شناخت جوهره ارزش مصرف کننده به عنوان یک مقوله اقتصادی (توانایی برآوردن نیازهای مصرف کننده خاص)، از نظر روش شناختی موجه است که انتخاب جذاب ترین بنگاه اقتصادی برای تغییرات تکنولوژیک، از میان مجموعه ای از گزینه های موجود در صنعت استوار شود. ، در ارزیابی توانایی آن در ایجاد ارزش مصرف کننده. این با مفهوم مدیریت مبتنی بر ارزش، که از نظر استراتژیک برای افزایش رقابت پذیری شرکت ها در بازارهای جهانی مهم است، مطابقت دارد [23]. .............
مبا استفاده از نمونه شرکتهای ماشینسازی در منطقه پودیلیا که در بازار محصولات برای تولیدکنندگان کشاورزی فعالیت میکنند و محصولات استاندارد تولید میکنند، تأثیر عوامل سازمانی شناساییشده را بر توانایی شرکتها برای تقویت موقعیتهای رقابتی خود در رقابت نشان خواهیم داد. برای منابع سرمایه گذار استراتژیک.